مجله نوا، هومن منتظري “اين چيزي است كه ميخواهيم.” او در يك عكس سياه و سفيد به يك كيف فلزي اشاره مي كند. ما بايد اين را از دست كساني كه نميخواهند به دست ما برسد، برداريم.» به همين دليل است كه ديهدرا به غريبه هايي كه در كافه اي نزديك جمع شده بودند تا …
منبع :
«رونين»؛ تعقيبوگريزي پايانناپذير
«رونين»؛ تعقيبوگريزي پايانناپذير https://ijmarket.com/blog/رونين؛-تعقيبوگريزي-پايانناپذ/ ايجي ماركت Wed, 03 Nov 2021 22:19:13 0000 فيلم و هنر https://ijmarket.com/blog/رونين؛-تعقيبوگريزي-پايانناپذ/
مجله نوا، هومن منتظري “اين چيزي است كه ميخواهيم.” او در يك عكس سياه و سفيد به يك كيف فلزي اشاره مي كند. ما بايد اين را از دست كساني كه نميخواهند به دست ما برسد، برداريم.» به همين دليل است كه ديهدرا به غريبه هايي كه در كافه اي نزديك جمع شده بودند تا …
منبع :
«رونين»؛ تعقيبوگريزي پايانناپذير
مجله نوا، هومن منتظري
“اين چيزي است كه ميخواهيم.” او در يك عكس سياه و سفيد به يك كيف فلزي اشاره مي كند. ما بايد اين را از دست كساني كه نميخواهند به دست ما برسد، برداريم.» به همين دليل است كه ديهدرا به غريبه هايي كه در كافه اي نزديك جمع شده بودند تا يك كيف اشتراك به او بدهند، مي گويد. در «رونين» كل داستان او و مردم حول اين داستان مي چرخند و آن كيف فلزي را پيدا مي كنند. چه نوع مبهم تا آخر! مك گافين كامل. عذرخواهي كه راوي بر آن استوار است.
اين صندوق هميشه بين افراد و گروههاي مختلف رد و بدل ميشود و موقعيت به موقعيت با قهرمانهاي داستان ميرود تا پيدا شود. در ابتداي فيلم، سم بارها از دهودرا مي پرسد كه داخل كيسه چيست؟ اما او جوابي نمي گيرد. حس بدگماني كه جرقه داستان و اهميت عنواني است كه همه اين افراد مي خواهند، اما در ادامه داستان، چون سام ديگر سوالي نمي پرسد، ماهيت محتواي كتاب است. كيف به خاطر ما كوچك مي شود و شخصيت ها جايگزين آن مي شوند. آنها، و مهمتر از همه، دنبال مخالف و به ظاهر بي پايان خواهند بود.
تعقيب و گريز كه در مركز منطقه اي در مركز شهر اتفاق مي افتد. شهرها با تمام آن شخصيتها و شخصيتهاي نمادين فيلم، بهعنوان پسزمينه و مجموعهاي از رويدادها ظاهر ميشوند. در فيلم اول، قبل از ورود به كافه، تصوير يكي از معروف ترين خانه هاي پاريس را مي بينيم. يكي از قديمي ترين و پركاربردترين روش ها در فيلم، معرفي صحنه قبل از رفتن به موقع است. چشم انداز كليساي نابغه به ما يادآوري مي كند كه ما در پاريس هستيم، در منطقه مونمارتر، يكي از تپه هايي كه شهر و خيابان هاي بلند آن را احاطه كرده است. سرعت دوربين كم مي شود، سم را مي بينيم كه در يكي از پله ها به كافه نزديك مي شود. يا آنجا بايد محموله اي از تجهيزاتي را كه خريده اند، روي رودخانه سن، زير پل اسكندر دوم ببرند. تك تيرانداز نيز در زير تنها طاق شناخته شده پل منتظر است تا به آنها گوش دهد. پشت برج ايفل، يكي از جذاب ترين و توريستي ترين جاذبه هاي پاريس.
اينجا فقط پاريس نيست. ما به دنبال كيف فلزي مشابه در نيس هستيم. با ساحل مديترانهاي و سقف نارنجي شيبدار. در متن قديمي با كوچه هاي باريك و مياني شهر. مرحله بعدي شهر آرل در جنوب فرانسه است. شهر مورد علاقه ون گوگ و محتواي نقاشي هاي بسيار او. به نوبه خود با افرادي كه از شهر و خرابه هاي رم بازديد مي كنند براي گشت و گذار و گشت و گذار همراه مي شويم و از آمفي تئاتر معروف شهر ديدن مي كنيم. در همان مكان، مردم را مي بينيم كه براي به دست آوردن يك كيف دعوا و تيراندازي مي كنند. به عبارت ديگر، به نظر ميرسد كه داستان هميشه رو به جلو است و با همه فراز و نشيبها و درگيريها و پيشزمينههايي مانند تداوم حضور و در برخي لايهها، ما را در ارتباط با شهر، خيابانها و خيابانها رها نميكند. مناطق توريستي
اين مضمون شهري حتي در روند روايي هم صدق نمي كند. يكي از آن نمايشهايي كه اغلب ميتوانيم فيلم را به خاطر بياوريم، جايي است كه در ميانه روز و در شلوغي بزرگراههاي پاريس، ديهدرا به سرعت به يك خط ترافيك و در جهت مخالف تبديل ميشود. سام بعد از او همين كار را كرد. دو مسافر از طرف ديگر و بين مسافراني كه با سرعت زياد در حال حركت هستند. در طول سكانس عمدي، طول صحنه كوتاهتر و ريتم كوتاهتر از زمانهاي ديگر فيلم است. يكي از پركاربردترين سكانس هاي اين فيلم تعقيب نماي عقب خودرو است كه جلو و كنار خودرو را نشان مي دهد اما نه در سطح چشمان سرنشينان خودرو بلكه با تراز كم. نزديك سطح خيابان. به نظر مي رسد دوربين در سپر قفل شده است و ما چيزي شبيه به نماي ماشين مي بينيم. از اين منظر سرعت شگفت انگيز سواري به دليل سرعت عبور طومارها از چهار طرف قاب بيش از هر لحظه به نمايش گذاشته مي شود و با همين منظر مي توان حركت خيابان ها را در وسط. از شهر سرعت از چهره مي آيد، وجود دارد.
يكي ديگر از اتفاقات كاربردي و پركاربردي كه در تعقيب و گريز فيلم به چشم مي خورد و با محتواي صحنه ها همخواني ندارد، لحظه اي است كه اخراج مسافران به سرعت از ديد زندگي عادي و روزمره شهري قطع مي شود. براي مثال، برخي از مردم در يك رستوران اروپايي نشستهاند و ميز و صندليهاي خود را در خيابان چيدهاند، قهوه مينوشند و گپ ميزنند، يا در يك بازار محلي و مركز خريد پراكنده در خيابانهاي باريك شهر و خريداران. در وسط. طبيعتا در اين سكوت روزانه انتظار داريم اتفاقي به معناي تعليق بيفتد كه ناگهان مسافران با همان سرعت وارد كادر مي شوند و همه آن چيزها به هوا مي رود. اين نوع روايت و ژانر نمايش ها و اين نوع نمايش در شهر به صورت تعقيب و گريز دستمايه بسياري از فيلم ها بوده كه برخي از آنها چندان موفق نبوده اند.
عموماً بعد از اين همه دعوا و اخراج، بايد جنگجويان شجاع و سرسختي باشند كه از ضربه زدن به دل هيچ خطري نترسند. اما چيزي كه سام را شجاع و دوست داشتني كرد ترس او بود. خودش اعتراف مي كند كه ترسو است و به همين دليل از آب نمي پرد و قبل از هر كاري همه شرايط را بررسي مي كند. او اگر نداند چگونه بيرون بيايد به جايي نمي رسد و به خاطر همه اينها زنده مي ماند. وقتي سام داستان رونين را ميشنود، سامورايي بيمعنا، از آن پيرمرد، فكر ميكند كه شبيه آنهاست. به خصوص كه او ديگر براي كسي جز او كار نمي كند. اما نشان دهنده پايان داستان نيست. او به پيرمرد مي گويد كه Spoku به معناي خودكشي مذهبي و پاره كردن شكم او انتخاب اشتباهي بوده است. احتمالا بخاطر ترسش احتمالا براي او، اين مسابقه براي مدتي تمام شده است، اما برخي از ماجراها هنوز وجود دارد و اين مسابقات بي پايان به نظر مي رسد.
اين فيلم را در نماوا ببينيد
منبع :
«رونين»؛ تعقيبوگريزي پايانناپذير